خدایا شکرت که غم را آفریدی ، درد را آفریدی ،
دلتنگی را آفریدی ،
اشک را آفریدی
چرا که اگر همیشه می خندیدم و شاد بودم تو را از خاطر می بردم
این واقعیت است ؛ من انقدر نمک نشناس هستم که تنها تو را در
غم هایم صدا می کنم
چرا که شانه هایم توان تحملشان را ندارد.
ای کاش با تو میموندم
ای کاش از تو میخوندم
ای کاش لحظه هام بوی تو رو داشت
ای کاش ای کاش
عشقت عشق دنیامه
عشقت شوق فردامه
عشقت ای کاش غم توی قلبم نمیذاشت
ای وای قلبم بی تابه
ای وای چشمام بی خوابه
کاش با من بودی هر شب
هرجا مهتاب مهتابــــــــــه
برگرد بی تو گریونم
برگرد با تو میمونم
ای کاش اون نگات تنهام نمیذاشت
به چشم خسته ی من اسمون از سنگ شده....
لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده....
کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود....
کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود....
.... یه شب بهم گفت ای مهربون....
..... من می مونم تو هم بمون....
....گفتش بهم ای با وفا...
.... یادت نره این عهدمون....
....حالا کجا رفت اون بی وفا...
... یکی داشت و یکی نداشت...
... اونی که داشت تو بودی اونی که تورو نداشت من...
... یکی خواست و یکی نخواست...
...اونی که خواست تو بودی و اونی که بی تو بودن رو نخواست من...
... یکی اورد و یکی نیاورد...
...اونی که اورد تو بودی و اونی که به جز تو به هیچ کسی ایمان نیاورد من...
... یکی موندو یکی نموند...
...اونی که موند تو بودی اونی که بدون تو نمی تونست بمونه من...
... یکی رفت و یکی نرفت...
...اونی که رفت تو بودی اونی که به خاطر تو تو قلب هیچ کسی نرفت من....
....داغ یک عشق قدیمو....
....شهر خاموش دلم رو....
.... اومدی تازه کردی....
.... تو پراوازه کردی.....
باهم رهسپار راه دردیم...
با هم لحظه ها را گریه کردیم...
ما در صدایی بی صدایی گریه بودیم...
ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم...
شاید در این راه اگر با هم بمانیم...
وقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم...
مرگ ان نیست که در قبر سیاه دفن شوم.....
مرگ ان است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم.....
من این جا بس دلم تنگ است...
وهر سازی که می بینم بد اهنگ است...
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم...
ببینیم اسمان هر کجا ایا همین رنگ است...
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب
تنها دل ما دل نیست ، آره !..............
اگر دل دلیل است
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خا لی،لب پنجره
پر از خا طرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود،ما دیده ایم
اگر خون دل بود ،ما خورده ایم
اگر دل دلیل است،آورده ایم
اگر داغ شرط است،ما برده ایم
اگر دشن? دشمنان،گردنیم!
اگر خنجر دوستان،گرده ایم!
گواهی بخواهید،اینک گواه:
همین زخمها یی که نشمرده ایم!
دلی سر بلندو سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
((قیصر امین پور))