خدایا شکرت که غم را آفریدی ، درد را آفریدی ،
دلتنگی را آفریدی ،
اشک را آفریدی
چرا که اگر همیشه می خندیدم و شاد بودم تو را از خاطر می بردم
این واقعیت است ؛ من انقدر نمک نشناس هستم که تنها تو را در
غم هایم صدا می کنم
چرا که شانه هایم توان تحملشان را ندارد.
به او بگویید دوستش دارم ،
به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن
غرق شده ،
به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد ،
و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
به او بگویید دوستش دارم ،
به او که صدای پایش را می شنوم ،
به او که لحن کلامش را می شناسم ،
به او که عمق نگاهش را می فهمم ،
به او که ............
به او بگویید دوستش دارم ،
به او که گل همیشه بهارمن است ،
به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است
و به او که عشق جاودانه من است
زندگی یک گل سرخ است
پر از عطر ،
پر از خار ،
پر از برگ لطیف،
یادمان باشد اگر گل چیدیم ،
عطر و خار و گل و برگ ،
همه همسایه دیوار به دیوار همند . . .