از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]

مرا دوست بدار اندک ولی طولانی

 
 
خدایا شکرت که غم را آفریدی(چهارشنبه 89 شهریور 17 ساعت 11:53 عصر )

خدایا شکرت که غم را آفریدی ، درد را آفریدی ،

 

 دلتنگی را آفریدی ،

 

 اشک را آفریدی


چرا که اگر همیشه می خندیدم و شاد بودم تو را از خاطر می بردم



این واقعیت است ؛ من انقدر نمک نشناس هستم که تنها تو را در

 

غم هایم صدا می کنم


چرا که شانه هایم توان تحملشان را ندارد.

 







بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:19  بازدید

مجموع بازدیدها: 77197  بازدید


» لینک دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «