میون ضریح دستات پدرم تپشای زندگی گل میکنه
عمریه برای خوشبختی ما سختی راهو تحمل میکنه
پدرم فانوسک ترانه هام پیش خورشید نگاه تو کمه
به خدا گرمی او نگاهتم واسه من قد تموم عالمه
زلفای نقره ای روی سرت مشق زندگی رو از سر میگیره
با تو قاموس قشنگ عاشقی تا همیشه سبزه ونمیمیره
کاش بدونی برکت دعای تو تکیه گاه آرزوهای منه
بی تو هر فصل کتاب عمر من به خزون زندگی رسیدنه
پدرم تو معبد نوازشات سجده های شکرمو جا میارم
غربت نگاه بارون زده امو به طلوع دستای تو میسپارم