آن زمان که دستش را گرفتم
چشم به آینده ای روشن داشتم ...
و زمانی که دستم را رها کرد
گذشته ای تاریک را پشت سر رها کردم ...
مطمئن باش و برو ....
ضربه ات کاری بود.....
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
برو تا راحت تر تکه های دل خود را سرهم بند نهم.....
البته من میخوام از طریق خانواده به خواستگاری لیلام برم وفقط با هم نامزد کنیم وبعدا که رفتم سر کار باهم ازدواج کنیم
خودم چه جوری شخصی هستم :
1-لیسانس مدیریت صنعتی دارم
2-سال دیگه میخوام ارشد مدیریت بازرگانی بخونم
3-خیلی خوشتیپ هستم خیلی از دخترهای دانشگاه ارزوشون است که باهشون ازدواج کنم حتی 3 تا از دوست های لیلام می خواستند بین من لیلام فتنه گری کنند وخودشون رو توی دلم جاکنند ولی بهشون فهموندم که عاشق لیلای خودمم
4-از سربازی ام 7 ماه مونده
5-وضع مالی امون خیلی خوبه
در مورد لیلام همین را بگم که دختری بسیار خوبی است خیلی هم باحیا خوشگل با اخلاق است.