زیر باران برای دیگری چتری شویم و او هیچ وقت نفهمد که چرا خیس نشد ...!
بازی در نیار ..دلم ازت پره ....بازی درنیار ...
دلم رو پس بیار ...زخمی که زدی مونده یادگار .....دیگه خسته شدم از بهونه هات ...
مثه قفس شده برام رنگه نگات .....این آخر کار بازی درنیار .....
از تو خسته ام...دل شکسته ام... سهم من از چشات شده غصه و غم .....
دیگه با تو بدم ...قیدت رو زدم .....
من بد شدن و مثه تو بلدم .....
خیلی فک کردم ...... دیگه باورت ندارم ....هیچ حرفتو باور نمی کنم ..... خیلی سخته ....
چه قدر داشتنت خوب بود ... ولی بود ! ......
به کاری که میکنم ایمان دارم .....میبینی ؟؟؟؟ به جای اینکه تو رو باور داشته باشم ...نداشتنو باور دارم
ای کاش بد نمیشدی ....با زندگیم بد بازی کردی ....
خیانت؟؟؟....
خدایا اگرتنها ترین تنها شوم باز با منی
روزی که عروسیم بود 10/1/1386 با پسری که از دار دنیا یه دل پاک داشت....فکر کردم پاک نگهش
میداره ...ولی نشد ...نخواست...نشد؟؟؟...نتونست !!! نمیدونم ....اما اون روز بارونی من مثله این دختر
کوچولو خوشحال بودم و فکر میکردم چی کار کنم زندگیم خوب باشه همیشه .......با چه ذوقی رفتم
آرایشگاه.....خدایا شکرت .....ولی خیلی خوشحال بودم ....بیست و دو سالم بود اما دلم مثله یه
بچه شاد بود .... شاد با ....اون ....همون پسر که دل پاک داشت ....همون که قول دادم اسمشو نیارم ...
خدایا !!! شکرت به خاطر همه کارات ...اگه الان حکمت تو رو نمیفهمم منو ببخش ....اما ازت خواهش
میکنم ...خواهش میکنم ....تقاصه همه اون خیانتا و بی صداقتیاشو بگیره ....خدایا!!!!!!!! تنهام نزار !!
خب چه حرفی زدم تو هیچکی و تنها نمیزاری ....
فرزان این ماه ماه خداست
ماه جشنه
بیا همیشه خدای مهربون رو برای همه داشته ها و نداشته هامون شکر کنیم
خدایا ازت ممنونم ...به خاطر همه چی ....خدایا منو هیچ سمت سویی جز سمت خودت سوق نده
خدایا من تو رو می خوام ...ترسم از روز قیامته .....منو شرمسار نکن ....
خدایا دوستت دارم....